بعد از 12 سال تلاش، بالاخره دارک سولز را شکست دادم – این هم چگونه است
چی بازی میکنیم
خوش آمدی! این ستون بخشی از مجموعهای است که در آن تیم راهنمای تام بازیهایی را که در حال حاضر انجام میدهند و از آن لذت میبرند به اشتراک میگذارد تا به شما کمک کند بازیهای خوبی را پیدا کنید که ممکن است بخواهید در آینده بازی کنید. فراموش نکنید که آخرین پست ما را بررسی کنید که در آن درباره Endling – Extinction is Forever و چگونگی اشک آور واقعی آن صحبت کردیم.
سه شنبه 30 آوریل 2024. این همان تاریخی است که سرانجام نهنگ سفید Dark Souls خود را کشتم. من سالها مجذوب این RPG اکشن تحسینشده و بدنام دشوار بودم، و در حالی که در گذشته انگشت پایم را در آبهای سرد آن فرو بردهام، هرگز به پایان تلخ آن نرسیدهام.
این تا همین اواخر بود، زمانی که Dark Souls Remastered را روی PS5 راهاندازی کردم و هر مانعی را که بر سر راهم بود را از بین بردم تا نه تنها رئیس نهایی این بازی ویدیویی افسانهای را ببینم، بلکه به او ضربه بزنم. من می توانم آن را در چند ده ساعت انجام دهم سرانجام به جمع بازیکنانی بپیوندید که دارک سولز را تکمیل کرده اند. اینطوری بود که من به پیروزی رسیدم…
تاریخچه شخصی من با دارک سولز
اولین تجربه من با Dark Souls در PS3 در سال 2012 بود، اما پس از اینکه متوجه شدم جنگ نابخشودنی و طراحی مرموز آن خسته کننده بود، به سرعت بازگشتم. در سال 2018، زمانی که Dark Souls Remastered برای اولین بار به عنوان یک کلاس جادویی منتشر شد، دوباره تلاش کردم، که ثابت شد تصمیم احمقانه ای بود (منطقه راحتی من یک ساخت غوغا است)، بنابراین به عنوان یک شوالیه زرهی شروع کردم. این بار کمی موفق تر بودم، اما هنوز قبل از رسیدن به Blighttown بدنام (عبارت Dark Souls برای تسلیم شدن) احساس ناراحتی می کردم.
بعد از این سه تلاش ضعیف، متوجه شدم که سری Dark Souls برای من نیست و به سراغ بازی های دیگر (بخشنده تر) رفتم. اما همیشه این احساس را داشتم که چیز خاصی را از دست دادهام و شاید خیلی عجولانه تسلیم شدم. من سال ها بود که می خواستم به دنیای Lordran بازگردم و بعد از تاخیرهای بسیار (بسیار) چند هفته پیش بالاخره این کار را انجام دادم.
من نه تنها با عزمی جدید، بلکه با تجربه بیشتر به دارک سولز بازگشتم. از زمانی که اولین قدمهایم را در دنیای شیطانی و لذت بخش Dark Souls برداشتم، با کارهای اخیر فروم سافتور، با تکمیل Elden Ring (دوبار) و Bloodborne و همچنین بازیهای Lies of P و Souls بسیار آشنا شدم. فولاد در حال افزایش است.
این بار من وارد Dark Souls شدم و دقیقاً می دانستم چه چیزی را باید انتظار داشته باشم و برای این چالش آماده بودم و مطمئن بودم که این بار پیروز خواهم شد.
در زیر پنج رئیسی که تجربه بازی من را تعریف کردند را فهرست کرده ام و این توضیح می دهد که چگونه در نهایت توانستم به این بازی بزرگ اعتبار بدهم. ناگفته نماند اما خواهید یافت اسپویلر کامل برای دارک سولز اصلی اگر به خواندن ادامه دهید…
5 رئیس دارک سولز که تجربه بازی من را تعریف کردند
رئیس شماره 1: Chaos Witch Quelaag
در اجرای قبلی ام در دارک سولز، (به سختی) فراتر از شیطان پناهگاه، شیطان ثور، و شیطان کاپرا رفته بودم. این به دنبال دو رئیس “جدید” اولی بود که من با آنها روبرو شدم، اژدهای گپ و به دنبال آن کولاگ جادوگر آشوب.
اولین مورد من را مجبور کرد چند بار تلاش کنم، اما این Quelaag، موجود جهشیافته وحشتناکی بود که در لانهای تار عنکبوت در اعماق Blighttown به دام افتاده بود، که مرا متقاعد کرد که مهارتهای لازم برای انجام این تلاش را دارم.
البته کولاگ سرسخت ترین رئیس بازی به حساب نمی آید، اما همچنان حریفی سرسخت به خصوص برای تازه واردان است. اما در اولین تلاشم، بدون نیاز به احضار برای کمک به من، موفق شدم هیبرید خزنده عنکبوتی-انسان را بکشم. در عرض چند دقیقه از ورود به فضای او، من ترکیب او را تثبیت کردم و به سختی یک ضربه را با چند ضربه فرار به دقت به ثمر رساندم.
من می دانم که برای کهنه سربازان Dark Souls، شکست دادن Quelaag برای اولین بار ممکن است موفقیت چندانی به نظر نرسد، اما به من اعتماد کنید، وقتی در آخرین قسمت از نوار سلامتی او حذف شدم، احساس می کردم یک گیمر حرفه ای هستم. و با لبخند بزرگی که روی لبم بود، ناقوس دوم زنگ بیداری را زدم.
رئیس شماره 2: اورنشتاین و اسمو
اگر Quelaag رئیسی بود که به من ثابت کرد که مهارتهای شکست دادن Dark Souls را دارم، مسابقه نمادین با Ornstein the Dragon Slayer و Smough the Executioner مانعی بود که به من گفت این بار عزم راسخ برای تکمیل بازی دارم.
Ornstein و Smough که بهعنوان اولین بررسی مهارت مهم شناخته میشوند و برخی آن را سختترین باس فایت در بازی میدانند، به شهرت خود ادامه دادند. این دو دوست بارها مرا به کف Anor Londo لگد زدند. سرانجام، پس از شکستهای فراوان، تسلیم شدم و به دوست خوبم Solaire of Astoria روی آوردم تا یک همکاری شاد را آغاز کنم.
با شوالیه عاشق خورشید در کنارم، بهتر میتوانستم ترکیب حرکات سریع اورنشتاین و ضربههای چکش ویرانگر اسمو را مدیریت کنم و آدرنالین خونم بالا رفت و این دو نفر را به سطوح خطرناکی رساند. بدترین ها را بیرون بیاورید، Dark Souls. من آماده بودم.
رئیس شماره 3: سیف گرگ خاکستری بزرگ
یکی از بزرگترین نقاط قوت دارک سولز طراحی آزاد آن است. در مراحل بعدی بازی، بلافاصله می توانید به بسیاری از مناطق طراحی شده برای بازیکنان دسترسی داشته باشید و اگر روش های مناسب را بدانید، می توانید بسیاری از باس هایی که اجباری به نظر می رسند را دور بزنید. اما این فلسفه باز می تواند به این معنی باشد که شما دیرتر از زمانی که برنامه ریزی کرده اید با رئیس ها روبرو می شوید و این همان چیزی است که برای من و سیف اتفاق افتاد.
این گرگ عظیم الجثه تقریباً هیچ تهدیدی برای شخصیت همسطح من ایجاد نمی کرد و کلیمور را تا حد زیادی بهبود بخشید. پس از اولین تلاش شرم آور که در آن حتی یک ضربه هم به دست نیاوردم، در دومین تلاشم از رئیس ترسناک اولیه عبور کردم.
با این حال، به دلیل هیبت مبارزه، مجبور شدم سیف را در این لیست قرار دهم. گرگ نه تنها یکی از خوش ساخت ترین مجموعه های حرکتی را در کل بازی دارد، بلکه مفاهیم داستانی آن نیز جذاب است. علیرغم اینکه سیف چقدر آسان بود، او قطعا باس فایت مورد علاقه من بود.
رئیس شماره 4: لرد شنی نیتو
یکی از بزرگترین علاقهمندیهای من به بازی، باسها هستند که با وادار کردن بازیکنان به مبارزه با دشمنان معمولی که با Big Bad متحد میشوند، بهطور مصنوعی دشوار میشوند. وقتی متوجه شدم که Gravelord Nito می تواند ارتشی از اسکلت ها را برای انجام دستورات خود جمع کند و به خودش آسیب جدی وارد کند، متوجه شدم که این یک مبارزه با رئیس برای من نبود.
و بله، نیتو ثابت کرد که کمترین مبارزه من در Dark Souls است. استراتژی من برای Nito ساده بود: نزدیکترین آتش را تا حداکثر سطح خود روشن کنید، سپس تا حد امکان آسیب وارد کنید. 20 ویال شفابخش آماده بود که صراحتاً مضحک بود.
این استراتژی مؤثر واقع شد و به زودی نیتو برکنار شد. خوشحالی من در درجه اول این بود که توانستم به سرعت از منطقه وحشتناک دخمه ها خارج شوم (به طور جدی، این بدترین بخش بازی است!) و به مکانی با اسکلت های بسیار کمتر بروم.
رئیس شماره 5: گوین، ارباب امبرز
از نظر تئوری، رئیس نهایی دارک سولز باید سخت ترین باشید به هر حال، منحنی سختی طبیعی منجر به این می شود که دیدار نهایی سخت ترین باشد، اما در اینجا اینطور نیست (حداقل به نظر من). Ash Lord Gwyn یک مبارزه حماسی است، اما Sunshine Lord یک موفقیت شگفت آور بزرگ است.
از آنجایی که میتوانید رئیسهای پوشیده از شعله را دفع کنید، تا زمانی که بتوانید حداقل با دقت منظم آن را زمانبندی کنید، شانس خوبی برای آسیبهای عمده دارید. ترفند اصلی گوین این است که او بسیار بی امان است و به ندرت حملات خود را متوقف می کند، بنابراین یافتن یک ثانیه برای بهبودی می تواند دشوار باشد، اما حتی این مشکل نیز توسط صخره های مناسب در منطقه خنثی می شود – پشت یکی از آنها پنهان شوید و گوین او را خواهد گرفت. زمان. زمان به معنای واقعی کلمه به سنگ ها لگد می زند.
با این حال، گوین یک رویارویی حماسی مناسب برای پایان دادن به بازی ای مانند Dark Souls است، و من موسیقی پیانو و تقریباً آرام را دوست داشتم. این یک حس مالیخولیا را به مبارزه اضافه می کند. این با داستان بازی مطابقت دارد، زیرا شکست دادن گوین لزوماً از نظر موضوعی یک پیروزی نیست.
Dark Souls یک شاهکار فراموش نشدنی است
با شکست گوین، سفر من در دارک سولز تقریباً به پایان رسیده بود، تنها چیزی که باقی مانده بود انتخاب یک پایان بود (من پایان «آتش را ببند» ترجیح می دادم. سولر آن را می خواست) و وقتی تیتراژ بالا می رفت، می توانستم بنشینم و درباره آن فکر کنم. یکی از بهترین بازی هایی که تا به حال بازی کرده ام. Dark Souls شاهکاری است که اغلب به آن برچسب زده می شود.
از برخی جهات، خوشحالم که این مدت طول کشید و مجبور شدم چند بار آن را امتحان کنم تا بتوانم Dark Souls را تا آخر ببینم. این تجربیات من را حتی بیشتر به یاد ماندنی کرد و تضمین کرد که هر پیروزی، هر چقدر هم که کوچک باشد، به یاد ماندنی باشد. و زمانی که میل به بازگشت دوباره به Lordran را دارم، هنوز هم می توانم از گسترش تحسین شده Artorias of Abyss DLC لذت ببرم. من حتی نسخه نینتندو سوییچ را برای بازی در حال حرکت خریدم.
حالا من به دنبال چیزی هستم که وقتم را پر کند تا اینکه Elden Ring: Shadow of the Erdtree Tree ماه آینده اکران شود، بنابراین شاید زمان آن رسیده باشد که به Elden Ring برگردم. دیگر Sekiro: Shadows Die Twice، بازی FromSoftware که چند سال پیش زمانی که برای اولین بار آن را امتحان کردم، به من ضربه زد…
اطلاعات بیشتر از راهنمای تام
منبع: tomsguide