آخرین فرصت! کمدی نوجوان مورد علاقه من در دهه گذشته به زودی نتفلیکس را ترک می کند
نتفلیکس مملو از کمدی ها و درام های نوجوانان است، از جمله بسیاری از محبوب ترین فیلم های اصلی این سرویس پخش. اما زمان کمی برای تماشای کمدی نوجوان مورد علاقهام در دهه گذشته باقی مانده است، فیلمی که دست کم گرفته شده و با هر تماشا خندهدارتر میشود.
اولین فیلم سینمایی کلی فرمون کریگ، نویسنده و کارگردان، «لبه هفده»، تنها یک موفقیت جزئی در باکس آفیس بود، اما با یکی از بهترین بازی های هایلی استاینفلد توانست به طرز شگفت انگیزی دوام بیاورد. افراد در هر سنی که از فیلمهای نوجوانانه لذت میبرند، باید قبل از خروج از نتفلیکس در پایان این ماه، فیلم را تماشا کنند.
نوجوانان اغلب غرغر و خودخواه هستند، اما فیلم های نوجوان رایج تمایل دارند عیوب خود را اصلاح کنند و آنها را بالغ تر و دوست داشتنی تر کنند. این قطعاً در مورد نادین فرانکلین (استاینفلد) دانشآموز دبیرستانی صدق نمیکند، او فیلم را با بیانیهای بزرگ (و غیرصادقانه) در مورد خودکشی قریبالوقوع خود برای معلم عصبانی و شکاک خود، آقای برونر (وودی هارلسون) آغاز میکند. آقای برونر در پاسخ می گوید که او نیز خودکشی خواهد کرد تا نادین مدام او را اذیت نکند.
این شوخ طبعی شاد و بیمارگونه هم نادین و هم خود فیلم را تعریف می کند. این فیلم در نهایت لطیف و مفید است، علیرغم تمایل شخصیت اصلی آن به ملودرام. مشکلات نادین به خصوص منحصر به فرد نیست، اما مانند یک دختر نوجوان معمولی، او هر اتفاق ناگواری را به عنوان مدرکی می بیند که دنیا برای گرفتن او تلاش می کند.
پس از صحنه آغازین، «لبه هفده» به دوران کودکی نادین فلاش بک می زند. این دوران کودکی بر خلاف برادر بزرگترش داریان (بلیک جنر) به ظاهر کامل، با وضعیت طرد شده خود تعریف می شود.
«لبه هفده» چشم انداز جدیدی به مضامین آشنای فیلم های نوجوان می آورد
تماشا کنید
رویداد محرک این بحران خاص در زندگی نادین، کشف وحشتناکی است که بهترین دوست او، کریستا (هیلی لو ریچاردسون)، با داریان همخوابه بوده است. نادین این را یک خیانت نابخشودنی می داند. او آنقدر متقاعد شده است که داریان بد است که نمی تواند این ایده را بپذیرد که کریستا ممکن است واقعاً او را دوست داشته باشد، یا اینکه داریان ممکن است احساسات واقعی نسبت به کریستا داشته باشد – یا اصلاً هیچ احساسی.
ریشه آسیب نادین مرگ ناگهانی پدرش است که نادین چهار سال پیش در حالی که با او در ماشین بود شاهد حمله قلبی بود. کریگ با طنز به این آسیب می پردازد، در حالی که نادین به طعنه سعی می کند از آن برای رهایی از انجام تکالیف استفاده کند، در حالی که آقای برونر به طعنه او می پیوندد و بیان می کند که یک محدودیت یک ساله برای غم و اندوه به عنوان بهانه ای معتبر برای از دست دادن تکالیف مدرسه تعیین می کند. اما در پشت این شوخیها، احساسات واقعی نادین در عدم توانایی نادین در کنار آمدن با از دست دادن خود و تلاشهای آقای برونر برای رسیدن به او با تنها شکل ارتباطی که میفهمد، وجود دارد.
نادین علاوه بر نگرش بی ملاحظه و تحقیرآمیزش نسبت به داریان و کریستا، به همان اندازه نسبت به همکلاسی دست و پا چلفتی و هنری اش اروین کیم (هایدن ستو) که آشکارا عاشق اوست، بی ادب است. وقتی نادین مرتکب اشتباه میشود، برای حمایت به اروین روی میآورد، اما انرژی عاشقانهاش را معطوف یک آدم تند و تیز آشکار میکند که اخیراً در بازداشتگاه نوجوانان به سر میبرد و حتی نمیتواند جملهای بسازد.
دختر نوجوان بی احساسی که پسر بد را به پسر خوب انتخاب می کند، عنصری رایج در فیلم های نوجوان است. اما کریگ و استاینفلد آن را با صداقت وحشیانه و شوخ طبعی تند و تیز مدیریت می کنند و باعث می شود که انتخاب های وحشتناک نادین واقع بینانه و دلخراش باشد.
نادین بدترین است، که او را بهترین می کند
همانقدر که تماشای نادین که زندگیاش را نابود میکند دردناک و دردناک است، چیزی که «لبه هفده» را بسیار تأثیرگذار میکند این است که نادین چقدر قابل ربط است و لحظات خودآگاهی او وحشیانه و تند است. او با حالت مستی می گوید: «به بدترین فکر کردم. من باید بقیه عمرم را با خودم بگذرانم.» هرکسی که با افسردگی یا اضطراب دست و پنجه نرم کرده است، یا تازه دوران نوجوانی را به یاد می آورد، می تواند با این انگیزه تاریک همذات پنداری کند و رهایی نادین را ببیند.
سفر نادین برای تبدیل شدن به یک فرد بهتر، سرگرم کننده و صمیمانه است، و یکی از بهترین چیزهای “لبه هفده” این است که همه در زندگی نادین، از داریان و کریستا گرفته تا آقای برونر و مادر خسته نادین (کیرا سدویک) ) نظر آنها را تایید می کند. همه آنها با چالشهای خود کنار میآیند و بخشی از بلوغ این است که بپذیرند دیگران نیز مشکلاتی دارند.
«لبه هفده» ممکن است گاهی نهیلیستی به نظر برسد، اما در نوع خود به اندازه دومین فیلم به همان اندازه درخشان کریگ، اقتباسی از جودی بلوم، «آیا آنجاست، خدا؟ این منم، مارگارت» گرم است. نادین در حالی که در یک مهمانی در حمام پنهان شده بود در آینه به خود هشدار می دهد: «فقط خیلی عجیب نباش. نادین در واقع همانقدر عجیب است که هر دختر نوجوانی خودش را تصور می کند و او را برای کارگردانی یک فیلم نوجوانانه منحصر به فرد و در عین حال بی انتها مناسب می کند.
اطلاعات بیشتر از راهنمای تام
منبع: tomsguide