Meet Websim: زمین بازی هوش مصنوعی که به شما امکان می دهد هر کاری را که تصور کنید در چند ثانیه انجام دهید
اگر زمانی که زیر دوش بودید به یک ایده اپلیکیشن عالی رسیدید و هرگز به نتیجه نرسیدید، دست خود را بلند کنید زیرا نمی دانستید چگونه آن را انجام دهید. تو تنها نیستی. شاید به لطف راب هایسفیلد و تیمش شبیه سازی وب این پروژه تضمین می کند که آن جواهراتی که هرگز متولد نخواهند شد در آینده با شکوه زندگی کنند.
وبسیم، پروژهای که بدون تبلیغات و برندسازی از آب درآمد، هیجانی را برانگیخت که معمولاً فقط در راهاندازی استارتآپهایی با بودجه بسیار زیاد دیده میشود.
این برنامه، اگر حتی بتوان آن را یک برنامه نامید، پتانسیل زیادی را برای هر کسی که ایده اپلیکیشنی دارد که میخواهد ایجاد کند، اما نمیداند از کجا شروع کند، ارائه میکند.
فرض اصلی این است که از پلتفرم مبتنی بر هوش مصنوعی Websim برای تولید برنامه های کاربردی تمام عیار فقط با یک پیام متنی و کمی خلاقیت استفاده کنید. این توسط OpenAI، Anthropic و هر یک از مدلهای اصلی هوش مصنوعی مانند Claude 3.5 Sonnet و GPT-4o پشتیبانی میشود.
در مورد من، بهترین مدل فعلی، کلود 3.5 غزل را انتخاب کردم و در نتیجه از رمزگذاری سریع و مداومی بهره بردم که استفاده از آن تقریباً اعتیادآور است.
وبسیم چگونه کار می کند؟
برای شروع، با یک کاتالوگ صفحه اصلی پر از برنامه های نمونه ایجاد شده توسط سایر کاربران و یک جعبه اعلان بسیار مهم در بالای صفحه روبرو هستید. افکار خود را سازماندهی کنید و اعلان مورد نظر خود را برای اقدام وارد کنید. و با چیزهایی، منظورم این است که کلود روی کد، رابطها و سبکها کار میکند تا ایده شما را همانجا، در لحظه، روی صفحه نمایش شما ارائه دهد. معجزه ای که ارزش دیدن را دارد
تصمیم گرفتم Missile Command، یکی از بازیهای آرکید آتاری دهه 1980 را دوباره بسازم. برای کسانی که نمی دانند، این یک بازی است که در آن شما برج ها/شهرهایی را دارید که با موشک های در حال سقوط مورد حمله قرار می گیرند و باید با کلیک ماوس یا دکمه آنها را متوقف کنید. زمانی که برج های شما نابود می شوند، بازنده می شوید و بالاترین امتیاز شما ثبت می شود.
اولین درخواست من که مستقیماً در کادر URL در بالا وارد شد، ساده بود: “لطفا یک بازی فرماندهی موشک ایجاد کنید”. دلیل عجیبی وجود دارد که چرا من همیشه با هوش مصنوعی مهربان هستم و همیشه همینطور بوده ام.
در عرض چند ثانیه، یک صفحه پراکنده اما متمایز ظاهر شد که دارای نسخه کاملاً قابل بازی فرماندهی موشکی یکپارچهسازی با سیستمعامل بود. البته همه ی زنگ ها و سوت ها را نداشت، اما از اینکه چقدر برای یک فرمان پنج کلمه ای خوب است، شگفت زده شدم.
کمی بازی کردم، سپس تصمیم گرفتم رابط را بهبود بخشم. ادعای دو – “افزودن دکمه های شروع مجدد و شروع بازی جدید. همچنین پنجره امتیاز بالا را اضافه کنید.”
و آنجا بود. ذهن ها هنوز گیج هستند. به یاد داشته باشید، من چیزی در مورد چیدمان، رنگ ها، یا عملکرد دستور نمی دهم، فقط یک دستور ساده است. با این حال، دکمهها در منطقیترین مکان قرار میگیرند، با بالاترین کادر امتیاز به گوشه سمت راست بالای صفحه، جایی که معمولاً انتظار دارید آن را پیدا کنید.
پس از بازی بیشتر، متوجه شدم که سایر عناصر گم شده نیز ضروری هستند. همانطور که من ویژگیهایی را که بازی مستحق آن بود، توضیح دادم، چند پیام دیگر آمد.
وای خدای من این جالب بود اما آیا می تواند رابط کاربری را به یک نتیجه مدرن تر و کم تر به روز کند؟
او توانست و انجام داد. به بازی ادامه می دادم، هر بار که به شدت توسط مکانیک های بد و دشوار بازی شکست می خوردم، خنده های هیستریک از لبانم خارج می شد.
اما بعد بزرگ شد. آن را باز کردم تا ببینم تا کجا می توانم با خواسته هایم پیش بروم. چقدر میتوانم مدل را از نظر رابط کاربری مدرنتر خلاقانه جلو ببرم؟
“آیا می توانید این را در یک فضای گرافیکی سه بعدی مانند No Mans Sky قرار دهید؟ بلوک های سبز را به ساختمان های سه بعدی و پس زمینه را به یک بیابان با کوه هایی در افق تبدیل کنید. آسمان پرستاره تاریک، گرافیک های زیبا و جذاب سه بعدی مدرن.”
رونق! اینکه بگویم مات و مبهوت بودم، دست کم گرفتن است. من فکر می کنم شما باید درک کنید که دیدن یک هوش مصنوعی که افکار شما را در مقابل چشمان شما به واقعیت تبدیل می کند چگونه است. بیش از اینکه فقط اعصاب خردکن باشد، یک تجربه عرفانی مثبت است.
سعی کنید این کار را با یک برنامه نویس واقعی انجام دهید و ببینید چقدر می توانید به آن برسید. من می دانم، من آن را در گذشته … چند بار امتحان کردم. معمولاً بدون صفحاتی از مشخصات، اهداف، اهداف، توضیحات ویژگیها و قهوه زیاد به پایان نمیرسد.
خودشه. در بازه زمانی نه بیشتر از دو ساعت، یک بازی آرکید مبتنی بر ویندوز قابل پخش و سرگرم کننده را بازسازی کردم. البته، تمام ویژگی های اضافی نسخه اصلی را نداشت و طراحی هنوز کمی ضخیم بود، اما قصد دارم بعداً که وقت داشتم، پولیش را اضافه کنم.
بالاخره من فقط یک یا دو پیام با کمال فاصله دارم، درست است؟
افکار نهایی
همین الان باید روی صندلیم بایستم و به پشتی تکیه بدهم، موهای پشت گردنم سیخ شده اند. این بدترین چیزی است که ممکن است اتفاق بیفتد، به خودم می گویم در حالی که سعی می کنم بفهمم این نوع فناوری برای آینده تجارت، برنامه نویسی و سرگرمی چه معنایی خواهد داشت.
پ.ن: من هم کمیک میکر ساختم!
اطلاعات بیشتر از راهنمای تام
منبع: tomsguide