Hellblade 2 بهترین نسخه نمایشی فناوری است که تا به حال دیده ام، اما آیا قرار نیست یک بازی باشد؟
بررسی Senua's Saga: Hellblade II: ویژگی ها
بستر، زمینه: رایانه شخصی، Xbox Series X/S
قیمت: 49 دلار
تاریخ انتشار: 21 مه 2024
نوع: اکشن ماجراجویی
من صادقانه خواهم گفت. Senua's Saga: Hellblade II سخت ترین بازی برای من بوده است که بتوانم آن را در سال های متمادی که این کار را انجام داده ام مرور کنم.
دلایل زیادی وجود دارد که چرا من برای دادن این نمره کامل تا انتهای دیگر ترازو می روم. صداهای متضاد در ذهن من همگی حول یک سوال کلیدی متمرکز بودند: بازی کجاست؟
این یک نمایش صوتی و تصویری است. اولین بازی که واقعاً شبیه یک بازی نسل بعدی است (3.5 سال کامل پس از شروع نسل بعدی)، حضوری باورنکردنی برای دیدن و شنیدن دارد، اما بازی کجاست؟
یک داستان (بیشتر) خوش ساخت، گردن شما را می گیرد و شما را به دنیایی از خشونت فیزیکی و روانی محض با داستانی واقعاً تداعی کننده که به شیوه ای بسیار شیرین جواب می دهد فرو می برد. اما دوباره می پرسم بازی کجاست؟
بگذارید واضح بگویم؛ این لزوماً انتقادی از زمان اجرای شش ساعته نیست. من همیشه کیفیت را بر کمیت ترجیح می دهم (من به شما نگاه می کنم، صحنه پایانی The Last Of Us Part II). اما برای کسی که اولین ماجراجویی Senua را دوست داشت، مجبور بودم تیتراژ فیلم را با حس ناامیدی متناقضی تماشا کنم.
دنباله ای برای چنین بازی نیاز به تکامل در گیم پلی خود دارد. درعوض، با معماهای خستهکننده و مبارزاتی مواجه میشویم که تنها بهعنوان وقفههای خستهکننده از دیدن اینکه سفر به کجا میرود، عمل میکنند. Hellblade II عالی به نظر می رسد و صدا می کند (به لطف Unreal Engine 5) و داستان کوتاه اما جذابی را بیان می کند که با شما همراه است. اما بیایید دوباره بگوییم، بازی کجاست؟ بیایید تلاش کنیم و آن را پیدا کنیم.
حماسه Senua: Hellblade II: اطلاعات اولیه
- چرا؟ وایکینگ یک بازی اکشن و ماجراجویی سوم شخص خطی است که در ایسلند جریان دارد.
- برای چه کسی؟ Hellblade II برای کسانی است که دوست دارند با یک داستان خوب بدون مشکل در گیم پلی هیجان زده شوند.
- قیمتش چقدر است؟ برای خرید نقدی، این عنوان قیمت کامل 50 دلار / 50 پوند است. با این حال، می توان آن را از طریق Xbox Game Pass بازی کرد.
- توسعه دهنده چه بازی های دیگری ساخته است؟ تئوری نینجا نه تنها Hellblade اصلی (Senua's Sacrifice) را ساخت، بلکه این تیم مسئولیت جواهرات دیگری مانند DMC: Devil May Cry، Heavenly Sword و بازی عجیب و غریب 4v4 Bleeding Edge را نیز بر عهده داشت.
- این شبیه چه بازی هایی است؟ پیدا کردن چیزی دقیقاً شبیه به Hellblade سخت است، اما من میتوانم برخی از بازیهایی را که حس مشابهی دارند توصیه کنم. به عنوان مثال، A Plague Tale: Requiem برای تجربه روایی و What Remains of Edith Finch زیرا بازی صرفا یک بازی است، وسیله ای برای داستان سرایی. گیم پلی بازی نسخه بسیار ابتدایی تری از چیزی است که در God of War: Ragnarok دیده شد، و همانطور که در بالا ذکر کردم، این نگاه اجمالی به زیبایی بصری شبیه یک نسخه نمایشی فناوری شبیه به The Order: 1886 است.
جهنم می دهد
من یک عنصر از داستان را فاش نمی کنم، زیرا بهترین کار این است که از داستان دوم Senua کاملاً کور لذت ببرید. به بیان ساده، این یکی دیگر از داستان های گیرا از روان پریشی و آشفتگی درونی است که کاملاً با ارائه تصویری و صوتی پشتیبانی می شود (در ادامه در مورد آن بیشتر توضیح خواهیم داد) که باعث می شود شما بپرسید چه چیزی واقعی است و چه چیزی فقط در ذهن شماست.
کاراکترهای اضافی در اینجا تا حدودی ناخوشایند قرار میگیرند، و توسعه شخصیت در مدت زمان کوتاه شش ساعته امکانپذیر نیست. همچنین، یک سوم آخر ممکن است کمی عجله داشته باشد، اما نتیجه گیری در پایان آنقدر رضایت بخش است که سوالات زیادی را ایجاد می کند که فقط بازیکنان کنجکاوی که به دنبال دانش هستند می توانند پاسخی برای آنها پیدا کنند.
که صحبت از آن شد، این قسمت بعدی بیشتر یک کلمه برای خردمندان است تا یک اسپویل. حتما تمام ستون های اطلاعات اضافی (معروف به لرستانگیر) را جستجو کنید و بازی را چند بار تکرار کنید. راوی های جایگزینی وجود دارند که واقعاً شروع به دادن زمینه جذاب تری به داستان می کنند.
از نمایش حساس آسیب روانی گرفته تا سرعت هیجانانگیز این داستان، من عاشق سفری بودم که این روایت پخته در آن بود.
بله، این همه در زمان واقعی است
برای بیان این داستان، نظریه نینجا بر دو فناوری کلیدی تکیه دارد: Unreal Engine 5 و صدای دو گوش. نتیجه بهترین تجربه ظاهری و صدایی است که تا به حال شاهد بوده ام. نه، این هذلولی نیست.
این حتی به آن شکل پر زرق و برق نیست که CD Projekt Red با ردیابی پرتو در Cyberpunk 2077 بزرگ شد. برعکس، هر جزئیات به طرز پیچیده ای ساخته شده است و اساس طرح را تشکیل می دهد. در این منظره وحشیانه ایسلندی سنگ روی سنگ نمانده بود و من مسحور شدم.
اکنون می توانم ببینم چه فناوری این زیبایی را هدایت می کند، از Nanite که کیفیتی تقریباً شبیه عکس به هر عنصری می دهد تا سیستم نورپردازی Lumen که به همه چیز عمق فیلم می دهد. درعوض، دو لحظه کلیدی را (بدون اسپویل) به اشتراک میگذارم که با تماشای/شنیدن همه اینها کاملاً متحیر شدم.
اولین دقایق افتتاحیه بود. بله، این یک شبیهسازی پیادهروی فوقالعاده است (در ادامه بیشتر در مورد بازی توضیح خواهیم داد)، اما زیبایی بیرحمانهای در همه اینها وجود دارد، از دیدن حالات چهرهی واقعی و باورنکردنی سنوا و دشمنش گرفته تا بارانی که از روی هر سنگی در خط ساحلی ناهموار ایسلند میپاشد. به امواجی که با وحشیگری واقعی در هم می کوبند .
این را با صداهای اطراف در سر Senua ترکیب کنید و چیزی که احساس میکند کسی به آرامی در گوش شما زمزمه میکند، و شما یک دهانه فوقالعاده خواهید داشت که برای تمام حسها جذاب است و تاثیری ماندگار بر جای میگذارد. این کیفیت ارائه در همه جا وجود دارد، و اگر ندیدم ملینا یورگنز به خاطر بازی باورنکردنی اش به عنوان یک شخصیت از هم پاشیده روانی، جوایز برتر را در The Game Awards کسب کند، شوکه می شدم.
دوم اینکه بازی حالت عکس دارد. در ابتدا کاملاً معمولی به نظر می رسد، اما هنگامی که مشاهده کردید که گرافیک بلادرنگ چگونه به تنظیمات شما مانند اضافه کردن چراغ های کلیدی یا شرایط آب و هوایی واکنش نشان می دهد، می توانید کاملاً از گرافیک شگفت انگیز لذت ببرید. هر سنگی می شکند و به نور پاسخ می دهد. جزئیات Nanite هر منافذ مسدود شده روی صورت Senua را با جزئیات تکان دهنده بی عیب و نقص نشان می دهد. مهمتر از همه، استفاده از این فناوری برای داستان سرایی در گرمای لحظه; این فقط یک تجربه زیبا نیست.
Hellblade II یک تغییر پارادایم در گرافیک بلادرنگ و یک استاندارد جدید در طراحی صدا است. اما همانطور که هر گیمری میداند، ارائه نیمی از داستان است که من را به بزرگترین گیمر من میرساند.
بیشتر سوار پارک موضوعی می شود تا بازی
باید برگردم به زمانی که اولین بازی Hellblade را بازی کردم. در سه کلمه می توانم Senua's Sacrifice را از نظر گیم پلی “ساده اما راضی کننده” توصیف کنم.
این بار، مبارزه روی کاغذ بسیار ساده به نظر می رسد، اما بدون نمایش بازی اصلی، شما برای کشف جزئیات دقیق به دست خودتان می روید. بنابراین انواع مختلفی از ترکیب ها، جاخالی ها و پاری ها وجود دارد که می توانید انجام دهید که واقعا تاکتیک های رزمی شما را تغییر می دهد. علاوه بر این، داشتن صداهایی که در ذهن شما وجود دارد، به شما هشدار می دهد که دشمنان ثانویه پشت سر شما هستند، یک قطعه فوق العاده از داستان سرایی تعاملی است.
در مورد پازل ها، می توانم بگویم که تئوری نینجا در اینجا به چیزی مربوط می شود. پازلهای مبتنی بر تمرکز مرتبسازی تکههای منظره برای باز کردن قفل بخش بعدی، جذاب، اما بسیار تک نکته بودند.
لیست آرزوهای من که به دنباله آن می رفت ساده بود:
- به جنگ چند دشمن و روانپریشیهایی که شما را از طریق آن راهنمایی میکنند، بیشتر بپردازید
- شاید بتوانیم یک سلاح جدید با انواع حمله/جاخالی دادن خاص خود برای کاوش اضافه کنیم
- با تنوع بیشتر به پازل های مبتنی بر تمرکز نزدیک شوید
پس چی به دست آوردیم؟ ساختار پازل سادهتر و مبارزات بسیار محدودتر تقریباً به همان اندازه ناخوشایند است که تماشای کشتیگیران حرفهای در انتظار و دریافت Stone Cold Stunner، یکی یکی.
بیایید با مبارزه شروع کنیم. به دلیل جلوه های صوتی ظاهر خوبی دارد و احساس ترد می کند و باریک کردن پنجره پری از این نظر کمی چالش برانگیز است. اما در زمانی که من آن را تجربه کردم، جنگ اساساً یک سری زد و خورد ساده و بدون تنوع بود. هیچ سلاح اضافی وجود ندارد (فراتر از نیزه جنگ غول پیکر) و حتی اجرای چندین دشمن را که از بازی اول دوست داشتم حذف می کند.
من دروغ می گویم اگر نگویم پازل هایی وجود دارد که وقتی توجهم را به پازل معطوف می کنم از آنها لذت می برم. موانع مبتنی بر فوکوس هنوز برای Hellblade منحصر به فرد به نظر می رسند. اما در حالی که بازی اول نسبتاً ساده بود، Hellblade II حتی آسانتر است، زیرا یک قفل دوربین ظریف نشان میدهد که راهحل در کجا نهفته است. این لحظات را در فصل بعدی داستان Senua به میانآلات بسیار کسلکننده تبدیل کرد.
گویی Senua's Saga در ارائه بصری گیم پلی بازی یک قدم به جلو رفت اما در گیم پلی دو قدم به عقب رفت.
حماسه Senua: حکم Hellblade II
Senua's Saga: Hellblade II یک عنوان عالی Game Pass و یک تور فنی با داستانی جذاب است.
در طول این سفر فوقالعاده کوتاه در این منظره خطی اما زیبا، به طور منظم استراحت میکردم، به امید اینکه احتمالاً سلاحی جدید با مکانیکهای جدید برای چاشنی چیزها یا برداشتی تازهتر از پازلهای مبتنی بر تمرکز برای برجستهتر کردن آن بیشتر باشد. در عوض، شروع به احساس تعارض کردم.
قلب و روح من به داستان سرایی و ارائه پنج ستاره آسان می دهد. او قطعاً جوایزی را برای هنر خود دریافت خواهد کرد. اما بعد از اینکه ریموت را گذاشتم، سر و دستانم با قلبم همخوانی نداشت. در پایان، من هنوز با یک سوال ساده مانده ام: بازی کجاست؟
منبع: tomsguide