«شوگان» و «مصاحبه با یک خون آشام» اقتباس های خوبی هستند. وجه اشتراک آنها در اینجا آمده است:
ما الان تب سازگاری داریم. فیلم “شوگان” از FX که بر اساس کتابی از جیمز کلاول در سال 1975 ساخته شده بود، در اوایل امسال با نقدهای مثبتی روبرو شد و یکی از پیشتازان برنده جایزه امی است. “مصاحبه با یک خون آشام، که کتاب آن رایس را به تلویزیون می آورد، به زودی فصل دوم خود را به پایان می رساند. روی کاغذ، شرایط تجاری برای یک اقتباس منطقی است.
دکتر دکتر میگوید: «ایمنترین گزینه برای استودیوها همیشه چیزی است که ما آن را «ملک پیشفروش» مینامیم، یعنی فیلمی که مخاطب داخلی دارد و همه میتوانند تضمین کنند که فیلم را میبینند. متیو جونز از دانشگاه مونتفورت گفت جهان شهری.
همین منطق در مورد برنامه های تلویزیونی هم صدق می کند. اما هر انطباق، حتی انطباق با پایه هواداران داخلی، باید با یک سوال بزرگتر دست و پنجه نرم کند: چگونه این یکی را می سازید؟ خوب یکی؟
مگی توکودا هال، مجری مشترک پادکست «شکست در سازگاری» در ایمیلی به Tom’s Guide می نویسد: «فکر نمی کنم پاسخی جهانی برای این وجود داشته باشد. او و مجری برنامه رد اسکات به اقتباس های تلویزیونی و سینمایی از آثار محبوبی مانند «غرور و تعصب» و «پارک ژوراسیک» می پردازند.
“برخی از برنامه های تلویزیونی موفق هستند، زیرا فضای لازم برای پرداختن به جزئیات را به اندازه کتاب ها دارند، مانند “گستره”. برخی از برنامه های تلویزیونی نیز به همین دلیل رنج می برند.
اقتباسهای بزرگ ضربه بزرگی وارد میکنند
در حالی که هیچ فرمول قطعی برای چگونگی ایجاد یک اقتباس خوب وجود ندارد، یک تله وجود دارد که همه آنها را آزار می دهد. تنها چیزی که من را دیوانه می کند این است که به نظر می رسد اقتباس کاملاً تمایلی به جدا شدن از متن اصلی ندارد. همه، حتی به ضرر قطعه،» او اضافه می کند.
توکودا هال و اسکات این تمایل برای دور شدن از اثر اصلی و ریسک خلاقانه را “نوسان بزرگ” می نامند. نمایش هایی که اخیراً مورد توجه بوده اند، همگی نسخه های خاص خود را از نوسان بزرگ دارند.
“Shogun” از جهات مختلف از متن اصلی کلاول جدا می شود. جاستین مارکس و ریچل کوندو بر روی شخصیتهای ژاپنی، از جمله لرد توراناگا (هیرویوکی سانادا)، که در راه تبدیل شدن به شوگان است، تمرکز دارند. سازندگان سریال می توانند با گسترش دامنه داستان با انتظارات مخاطب بازی کنند.
مارکس گفت: “شما فکر می کنید می دانید با چه نوع داستانی در مورد شکل این شخصیت ها سروکار دارید، و سپس ما برای براندازی و تضعیف آن کار می کنیم.” زنگ.
با اثبات نظر توکودا هال، مصاحبه با یک خون آشام به طور متفاوتی با انطباق مقابله می کند تا به نتایجی به همان اندازه موفق برسد. مجموعه AMC+ لوئیس دو پونت دو لاک (یعقوب اندرسون) را از مزرعه قرن 18 به نیواورلئان دهه 1910 می برد. در این اقتباس، او صاحب سیاه پوست یک فاحشه خانه و از بسیاری جهات، یک غریبه همیشگی است. مصاحبه 50 سال پس از مصاحبه در کتاب صورت می گیرد. لویی و دنیل مالوی دوباره با هم ارتباط برقرار میکنند تا مصاحبهای را که سالها پیش آغاز کردهاند، مرور کنند. متیو گیلبرت از The Boston Globe نوشت: “این مجموعه جزئیات داستان رمان را به طرز قابل توجهی مفید تغییر می دهد که طرفداران کتاب را شگفت زده می کند.”
پس چگونه نویسندگان این حرکت بزرگ را انجام خواهند داد؟ وقتی از دافنه اولیو، نویسنده نمایش دیزنی پلاس “پرسی جکسون و المپیکی ها” پرسیدم، او بلافاصله سوال من را دوباره مطرح کرد.
او میگوید: «طبق تجربهای که بهعنوان یک نویسنده دارم، فکر نمیکنم نویسندگان دقیقاً اینطور باشند… مثل اینکه ما باید از اینجا شروع کنیم». ما گفتگوی خود را با این جمله آغاز کردیم که اصل داستان چیست؟ با این سوال شروع کردیم
او توضیح می دهد که قلب داستان، حقیقت احساسی در مرکز هر روایت است. اگر بتوانید به این هدف برسید، میتوانید ریسکهای خلاقانه را بپذیرید و در عین حال به کار اصلی وفادار بمانید.
برای مثالی از این موضوع به “Black Sails” مراجعه کنید. این داستان پیش درآمد و اقتباسی از جزیره گنج اثر رابرت لوئیس استیونسون است. اولیو توضیح می دهد که متن اصلی استیونسون “یک کتاب داستان بود… پس خود یک روایت داستانی بود.” (Olive میزبان پادکست Black Sails Fathoms Deep در اولین پخش برنامه بود.)
بنابراین آیا جای تعجب است که بیشتر داستان در «بادبان سیاه» به اهمیت اسطوره سازی و داستان سرایی بستگی دارد؟ در طول سریال می بینیم که کاپیتان فلینت (توبی استفنز) و جان سیلور (لوک آرنولد) از داستان سرایی برای تحت تاثیر قرار دادن خدمه و ترساندن سایر خدمه از آنها استفاده می کنند. نتیجه سریالی است که به همان اندازه که برای صحنههای جنگی (بسیار عالی)ش وقت میگذارد، به زندگی درونی شخصیتهایش میپردازد.
اطلاعات بیشتر از راهنمای تام
منبع: tomsguide