فصل دوم «مامور شب» یک فیلم مهیج جاسوسی است
بزرگترین سریال نتفلیکس بازگشته است. بله، فصل 2 “عامل شب” به طور کامل در سرویس استریم قرار گرفته است و اگر تعجب می کنید، به خوبی فصل اول است.
البته بهتر از فصل اول نیست. برخی چیزها بهبود یافته اند، از جمله بازی های به یاد ماندنی بازیگری از بازیگران جدید این فصل. اما طرح کلی این فصل کمی پیچیده تر از داستان نسبتا متمرکز فصل 1 است.
با تماشای کل فصل، اینجا هستم تا بگویم که این مهیج جاسوسی با وجود معایبش ارزش تماشای زیاد را دارد. طبیعی است که فصل 2 «مأمور شب» بیشتر یک سریال اکشن با کالیبر B باشد تا یک درام پرستیژ. صادقانه بگویم، آن را حتی بیشتر قابل پخش می کند.
اسپویلرهای خفیف فصل 2 “مامور شب”.
فصل 2 “مامور شب” درباره چیست؟
تماشا کنید
فصل دوم «مأمور شب» 10 ماه پس از اتفاقات فصل اول می گذرد. پیتر ساترلند (گابریل باسو) اکنون یک مامور شب در بانکوک است و یک مامور سرکش سیا به نام وارن استوکر (تدی سیرز) را تعقیب می کند که گمان می رود اسناد سیا را دزدیده است و می خواهد آنها را به یک خریدار مرموز بفروشد.
متأسفانه، همه چیز برای پیتر و شریک زندگی اش آلیس (بریتنی اسنو) اشتباه می شود. ماموریت به خطر افتاده و پیتر فرار می کند تا وارن را دستگیر کند، اما در عوض رز لارکین (لوسیان بوکانان) را پیدا می کند که موفق می شود از نرم افزار ردیابی برای ردیابی او به نیویورک استفاده کند. آنها با هم به توطئه ای کشیده می شوند که شامل یک شبکه گسترده است که شامل دلالان اطلاعات پنهان، جنایتکاران جنگی و حتی دولت ایران می شود و اگر پیتر، رز و رئیس اکشن شبانه کاترین (آماندا وارن) نتوانند جلوی وقایع را بگیرند، ممکن است هزاران نفر جان خود را از دست بدهند. گمشده. در زمان
فصل 2 «جاسوس شب» به جای اینکه عالی باشد، به خاطر سرگرم کننده بودن متمایز است
مانند فصل 1، مواردی در مورد فصل 2 وجود دارد. در حالی که فیلمنامه گاهی اوقات ناقص است و رک و پوست کنده حوادث بسیار زیادی وجود دارد که در آن چیزی جادویی برای نجات قهرمانان ما اتفاق می افتد، طرحی که داستان بر اساس آن است جذاب است.
این فصل اوضاع کمی پیچیده تر است. توطئه فصل 1، در مورد تلاش برای کشتن یک سیاستمدار تبدیل به رهبر تروریست و سپس بیرون راندن رئیس جمهور که تصمیم به همکاری با او دارد، در مقایسه فشرده و متمرکز است. در این فصل، آنچه به عنوان طرحی با یک مامور سرکش سیا آغاز می شود، به سه داستان جداگانه تبدیل می شود که مدتی طول می کشد تا با هم جمع شوند. یکی از این داستانها درباره نور (آرین مندی)، دستیار کوچک سفارت ایران است که در تلاش است برای خانوادهاش در آمریکا پناهندگی بگیرد و صادقانه بگویم، برای من نتیجهای نداشت. در پایان اپیزود سوم متوجه میشوید که او چگونه با داستان اصلی پیوند میخورد، اما من احساس میکردم که داستان او احتمالاً میتوانست کوتاه یا حتی حذف شود و روایت نمایش میتوانست کمی تنگتر به نظر برسد. خطوط داستانی متعدد باعث ایجاد برخی مشکلات سرعت می شود، اما معرفی نور به سریال یک سکانس فوق العاده دراماتیک در قسمت 5 ایجاد می کند که مسلماً بهترین فصل است.
اگرچه داستان و سرعت بازی به خوبی فصل 1 نیست، اما دو راه وجود دارد که این فصل نسبت به اولی بهبود یابد. برای شروع، هرچه بیشتر سریال را تماشا می کردم، بیشتر متوجه می شدم که موسیقی آن به لطف نت های تاریک و استفاده از سیم برای ایجاد تنش، می تواند با نمادها هم مرز باشد.
اما مهمتر از آن، بازیگری در این فصل نسبت به فصل اول بهبود یافته است، به خصوص به دلیل چندین بازی از بازیگران مکمل. مایکل مالارکی، به ویژه، آن را می کشد (هیچ جناسی در نظر گرفته نشده است) زیرا مارکوس، پسر عموی توماس بالا (راب هیپس)، فرزند خانواده بالا که قبل از اینکه پدرسالارش، ویکتور بالا، به جرم جنایات جنگی دستگیر شود، بر یک کشور خیالی اروپای شرقی حکومت می کرد. . مارکوس پرخاشگر، به شدت میهن پرست و به عمویش وفادار است و با پیشروی فصل، به زیبایی از هم باز می شود. حتی صحنه ای در پایان فصل وجود دارد که در آن او جولز وینفیلد را از Pulp Fiction کانالیزه می کند و در حین اعدام فردی شروع به نقل قول از کتاب مقدس می کند. این عملکردی است که بسیار فراتر از هر چیزی است که از فصل اول داشتیم و احتمالاً قسمت مورد علاقه من از فصل 2 است.
باز هم، این تلویزیون پرستیژ نیست. مهم نیست که اجرای مایکل مالارکی چقدر خوب است، برای ارتقای «مامور شب» به پانتئون عصر طلایی کنونی تریلرهای جاسوسی ما کافی نیست. اما بسیار هیجان انگیز است، و مطمئناً هرگز احساس نکردم که مجبور به توقف تماشای فصل 2 شوم.