به دلیل قراردادهای اجتماعی و قوانین سانسور کد هایس هالیوود، شخصیت های همجنس گرا تا سال 1968 از فیلم غایب بودند. حتی زمانی که “به نظر می رسید” که ممکن است فردی همجنسگرا باشد، آنها به اندازه کافی مبهم بودند که به راحتی چنین اتهامی را رد می کردند. اجازه به تصویر کشیدن همجنسگرایی داده نمی شد، بنابراین حداکثر چیزی فراتر از زیرمتن نبود. وقتی مونتگومری کلیفت و جان ایرلند در سال 1948 در “رود سرخ” اسلحه های یکدیگر را نوازش کردند، آنها فقط دو گاوچران بودند که واقعا مهارت یکدیگر را در استفاده از یک تفنگ تحسین می کردند.
این در دهه 1970 با بهبود نگرش ها و کاهش قدرت کد تولید شروع به تغییر کرد. بعدها، در دهه 1980، فیلمهای زیادی شاهد قرار گرفتن داستانهای عجیب و غریب در جلو و محور قرار گرفتند. شخصیت های دگرباشان جنسی دیگر فقط به عنوان “همجنس گرا” رمزگذاری نمی شدند. آنها در واقع همجنسگرا بودند به جای ذکر رمان های عاشقانه صرفاً به عنوان زیرمتن، آنها به متن روی صفحه تبدیل شدند. در زیر پنج فیلم تاثیرگذار همجنس گرایان از دهه 80 را مشاهده می کنید که داستان سرایی همجنس گرایان را تغییر دادند که می توانید در ماه غرور تماشا کنید.
لباسشویی زیبای من (1985)
داستان این فیلم در لندن تاچر می گذرد و عمر (گوردون وارنک) و جانی (دانیل دی لوئیس) در نقش دو دوست قدیمی دوران کودکی بازی می کنند که در بزرگسالی دوباره به هم متصل می شوند. آنها به مکانهای بسیار متفاوتی میروند، اما زمانی که عمر، جانی را برای تعمیر و مدیریت یک خشکشویی جدید استخدام میکند، عاشقانهشان دوباره شروع میشود. این یک فیلم درام ملایم با برش هایی از زندگی و بازیگران است، اما صحنه ای که در آن از بازی و زبان دی لوئیس استفاده شده است توجه ویژه ای را به خود جلب می کند.
آنچه در این مورد جالب است این است که عمر و جانی در رابطه و تمایلات جنسی سیال خود چقدر بیتفاوت هستند. هیچ دعوای کنایهای و نفرت از خود وجود ندارد و وقتی دوباره با هم جمع میشوند از یکدیگر حمایت میکنند. فیلم درباره همجنس گرا بودن نیست، درباره خیلی چیزها است و این دو مرد اتفاقاً با هم رابطه دارند. این تصویری تازه از رابطه همجنس گرایان بود و هنوز هم هست.
تماشا کردن تلویزیون پلوتو
“گرسنگی” (1983)
کاترین دونو در نقش یک خون آشام خیره کننده و جاودانه است که دوست پیدا می کند. زمانی که جان (دیوید بووی) متوجه می شود که جوانی ابدی خود را پس از 200 سال از دست داده است، به دکتری به نام سارا (سوزان ساراندون) مراجعه می کند که پیری را مطالعه می کند. وقتی سارا دراز می کشد، جان اساساً یک مومیایی حساس است که دور از چشم در یک تابوت پنهان شده است. خون آشام تصمیم می گیرد سارا را اغوا کند و او را جایگزین کند. این نشانه یک صحنه جنسی بسیار طولانی و حسی بین دو زن است.
اگرچه خون آشام به عنوان استعاره ای از اعتیاد یا بحران در حال توسعه ایدز دیده می شود، فیلم بسیار همجنس گرا است و هیچ همجنس گرا هراسی در آن وجود ندارد. صحنههای آغازین، جایی که زوج خونآشام مردم را در یک کلوب در حالی که در حال خواندن «Bela Lugosi's Dead» گروه گوتیک راک بریتانیایی Bauhaus هستند، اغوا میکنند، آنقدر شیک، باحال، سکسی و کیچ هستند که واقعاً لحن را تعیین میکنند.
تاریخ اجاره/خرید آمازون یا سیب
«نگاه های فراق» (1986)
این یکی از اولین فیلمهایی بود که بحران ایدز را بهطور واقعگرایانه به تصویر میکشید، بنابراین کلیشههای احساسی را که بعداً زیرژانر «فیلم ایدز» را پشت سر گذاشت، از دست داد. یک کمدی رمانتیک با بازی استیو بوشمی در اولین نقش اصلی خود. او در نقش نیک، یک نوازنده عاقل بازی می کند که گروهش بالاخره در حال محبوب شدن در MTV است و او نیز از ایدز رنج می برد. بهترین دوست و دوست قدیمی او مایکل (ریچارد گانونگ) از او مراقبت می کند.
مایکل تحت استرس بیشتری است زیرا دوست پسرش برای یک سفر کاری دو ساله به خارج از کشور می رود، و فیلم به دنبال دیدار مایکل با نیک، رفتن به مهمانی های خداحافظی و آماده شدن دوست پسرش برای رفتن است. این علاوه بر تجربه تلفات بیشتر در گروه های دوستان و جامعه به دلیل ایدز، و وحشت برای نیکی است که هنوز دوستش دارد.
ایدز بخشی از زندگی این شخصیت ها است، اما این چیزی نیست که این فیلم در مورد آن است، که بسیار ویرانگر بود و هنوز هم هست. فیلم مهمی است، فیلم زیبایی است. اما تلخ است که او تنها کارگردانی بود که بیل شروود قبل از مرگش در جوانی به دست آورد.
تماشا کردن توبی
موریس (1987)
اسماعیل مرچنت و جیمز آیوری هر دو فیلمساز و شریک عاشقانه بودند. آنها دههها را صرف ساخت درامهای دورهای، از جمله رمان همجنسگرایانه «موریس» کردند. داستان فیلم در انگلستان ادواردایی، جایی که همجنس گرایی هنوز یک جرم قابل مجازات بود، مرد جوانی به نام موریس (جیمز ویلبی) را دنبال می کند. پس از یک رابطه عاشقانه پاک با همکلاسی کلایو (هیو گرانت)، کلایو به دلیل ترس از دستگیری یا لطمه دیدن شهرتش رها می شود. او به حومه شهر عقب نشینی می کند، جایی که با الک (روپرت گریوز)، نگهبان بازی، که نمی ترسد عاشقانه موریس را دوست داشته باشد و زندگی خود را با هم سپری کند، با یکدیگر برخورد می کند.
چیزی که در مورد این فیلم پیشرو بود این بود که هیچ تفاوتی با فیلم های مشابه Merchant-Ivory که شامل عاشقانه های دگرجنس گرا بودند، نداشت. علاوه بر این، در زمانی منتشر شد که هنوز انگ زیادی علیه همجنس گرایی وجود داشت. دو عاشق همدیگر را ملاقات می کنند، عاشق هم می شوند و پس از چند سوء تفاهم، همیشه با خوشی زندگی می کنند.
تماشا کردن توبی
“کروز” (1980)
“Cruising” که پس از اکران بحث برانگیز بود، از آن زمان به بعد در یک نور مثبت تر مورد ارزیابی قرار گرفت. آل پاچینو و گروهی از مردان که شبیه آل پاچینو هستند در نقش یک پلیس مخفی بازی می کند که به صحنه باشگاه BDSM شهر نیویورک نفوذ می کند تا بتواند یک قاتل زنجیره ای را که مردان همجنسگرا را هدف قرار می دهد دستگیر کند. اما ریشه های فیلم بسیار دراماتیک تر از داستان آن است.
این فیلم تا حدی از یک سری قتلهایی الهام گرفته شده است که شامل مشتریان همجنسگرایان بار بود که در کیسههای زباله پرتاب شده به رودخانه هادسون تکه تکه شده بودند. صحنه مشابهی در فیلم باز می شود. پل بیتسون همچنین به باشگاه های چرم می رفت و یک تکنسین تصویربرداری بود. او یک قتل دیگر نیز مقصر شناخته شد و همچنین مظنون اصلی قتل های زنجیره ای بود. او همچنین کارگردان ویلیام فریدکین را از صحنه بیمارستان در «جنگیر» میشناخت و فریدکین نیز در «کروز» او را راهنمایی کرده بود.
تاریخ اجاره/خرید آمازون یا سیب
اطلاعات بیشتر از راهنمای تام
منبع: tomsguide
نظرات کاربران