شبیه سازی بزرگترین نمایش در مسابقه
از آنجایی که هوندا برچسب قیمتی به من نداد، نمیتوان با اطمینان گفت، اما گمان میکردم خودرویی که سوار شدم گرانترین خودرویی است که تا به حال سوار شدهام. از منظر خاصی منطقی بود: یک ماشین مسابقه ای تک صندلی با فیبر کربن/کولار مونوکوک و حداکثر سرعت تئوری حدود 240 مایل در ساعت. از منظر دیگر، اینطور نبود: این ماشین چرخ نداشت.
چون ماشین نبود یک کامپیوتر بود.
من به Honda Racing's Driver on the Loop Simulator Indycar علاقه داشتم. این God of all sim rigs دارای حرکت سه محوره و کابین خلبان واقعی Dallara DW12 و چرخ کنترلر است. نیمی از رانندگان در شبکه Indy 500 در هفتههای قبل دقیقاً با این «ماشین» رانندگی کردهاند، تنظیمات مختلف را آزمایش کردهاند، و هر اینچ از جادهای 2.5 مایلی را یاد گرفتهاند. اکنون می خواهم چند دور مقدماتی را ترجمه کنم.
آناتومی یک سیم
سختافزار شبیهسازی دنیای مسابقه را در 15 سال گذشته طوفانی کرده است، زیرا شبیهسازی رایانهای در نهایت به اندازه کافی قدرتمند شده است تا شرایط فیزیکی و دنیای واقعی را به طور معناداری شبیهسازی کند. شبیهسازهای “عادی” (درگیر راننده) این کار را با اجازه دادن به مهندسان برای تغییر تنظیمات در مدل کامپیوتری یک ماشین و سپس توزیع دادهها در مورد نحوه واکنش ماشین در مسیر انجام میدهند. این اغلب به عنوان جایگزینی برای آزمایش تونل باد پرهزینه و وقت گیر استفاده می شود.
شبیه سازهای راننده درون حلقه، مانند آنچه که من درگیر آن هستم، امکان تنظیم و تست قبل از مسابقه مشابه شبیه سازی های سنتی را فراهم می کند، اما در این حالت راننده در واقع می تواند ماشین شبیه سازی شده جدید را رانندگی کند. این به شما امکان میدهد هفتهها قبل از مسابقه بدون چرخاندن حتی یک پیچ بر روی یک ماشین واقعی (یا نیاز به اختصاص زمان کمی در مسیر، انتظار برای آب و هوای خوب یا خراب کردن یک Indycar 11 میلیون دلاری) آزمایش انجام شود.
بین این و یک بازی ویدیویی مسابقه ای معمولی که می تواند روی کنسول یا رایانه خانگی اجرا شود، دنیایی تفاوت وجود دارد. در بازی های درجه یک مصرف کننده، همه چیز “واقعی” تا حد زیادی ساده شده است تا به موتور بازی اجازه دهد تا آنقدر سریع کار کند که یک بازی قابل پخش را روی بسیاری از انواع سخت افزار ارائه دهد. در شبیهسازی راننده در حلقه، نرمافزار شبیهساز رانندگی بهطور خاص برای سختافزاری که روی آن اجرا میشود و تیم مسابقه از آن استفاده میکند، طراحی شده است، با این نرمافزار بر واقعگرایی در جنبههایی که تیم بیشتر به آن توجه دارد، تأکید میکند. با. (هوندا به خود می بالد که این شبیه ساز جدید مدل سازی تایر بسیار دقیق تری نسبت به سخت افزار قدیمی خود دارد و مدل سازی هوا مستقیماً از تحقیقات تونل باد خود هوندا می آید).
سیم کارت همچنین 1.5 مگابایت داده در هر ثانیه خروجی می دهد. بنابراین مهندسان می توانند ببینند که رانندگان چگونه به ترفندهای پایین به میلی ثانیه پاسخ می دهند و تنظیمات را متناسب با آن تغییر دهند. دکلهای محرک درون حلقهای از تنظیمات چرخ و پدال (که بر خلاف یک نسخه زیباتر از آنچه ممکن است در خانه داشته باشید) تا امکاناتی به اندازه انبار را شامل شود. نایب قهرمان هوندا ریسینگ.
جایی خارج از ایندی
روز من در یک پارک صنعتی غیرقابل توصیف خارج از ایندیاناپولیس شروع شد. اینجا، روبروی یک ساختمان ساده بژ، تابلوی کوچکی بود که روی آن نوشته شده بود «هوندا ریسینگ». پس از امضای فرم های مختلف انتشار در لابی – که اگر به خاطر پرونده جایزه نبود، ممکن بود با دفتر هر شرکت حسابداری غرب میانه اشتباه گرفته شود – از دری خاکستری و بدون پنجره وارد شدم. ظاهر عادی ناپدید شد: من در اتاق کنترل بودم. در این طرف پارتیشن شیشه ای: چند ماشین فروش، میزهای اداری نئوپان خاکستری، و کامپیوترها و صفحه نمایش های متعددی که تله متری و فیدهای ویدئویی راننده را پخش می کنند، با دو مهندس که همه را تفسیر می کنند. در طرف دیگر شیشه: اتاقی عظیم به اندازه یک گاراژ ده ماشین، با وان دالارا کربنی، بر بالای یک پایه هیدرولیک عظیم، که توسط صفحه نمایش 270 درجه احاطه شده است.
این نمایشگرها توسط پنج پروژکتور هماهنگ و پنج کامپیوتر مجزا کار می کنند. آنها با همکاری یکدیگر، تصویری با وضوح 48K را نمایش میدهند که 30 متر از پایه هیدرولیکی عظیم 1.8 متری را که شاسی دالارا روی آن قرار دارد، میپوشاند. نرم افزار پایه یک نسخه بسیار سفارشی شده از rFpro است، یک نرم افزار شبیه ساز مسابقه که توسط ده ها تیم مسابقه در بسیاری از سری های سطح بالا استفاده می شود. سختافزار حرکت سهبعدی از Ansible Motion میآید، شرکتی که بهطور خاص تنظیمات شبیهساز مانند این را تولید میکند. (به من گفته می شود که Ansible فقط هشت دستگاه از این ماشین های پیشرفته را می سازد در سال).
هر سوال روشن کننده ای که در مورد فناوری زیربنای این شگفتی مهندسی پرسیدم توسط مدیریت هوندا ریسینگ رد شد. تیم در مورد ویژگی های شبیه ساز بسیار محتاط بود زیرا در اینجاست که هوندا می آموزد که چگونه ماشین های مسابقه واقعی را تنظیم کند.
با این حال، هر آهنگ در تقویم ایندیکار در این نرم افزار نشان داده شده است و روسازی ها با دقت میلی متری اسکن لیزری می شوند. برای اینکه به ما نشان دهد این کار چگونه انجام می شود، مهندس ارشد چند دور بسیار سریع دوید و با یک هوندا ایندیکار شبیه سازی شده در ایندیاناپولیس موتور اسپیدوی مقابله کرد. او بعداً دکل را به یکی از دوستان روزنامهنگار داد که برای بیرون آمدن از چالهها مشکل داشت، زیرا ثابت شد که دستگیرههای دستی ایندیکار چنین چالشی هستند. پس از چند اشتباه بسیار شدید، او سرانجام چندین دور را بدون تصادف پشت سر گذاشت. ظاهرا رانندگی با سرعت 230 مایل در ساعت دشوار بود. چه کسی می دانست
میز من.
من در شبیه ساز هستم.
اضافه بار حسی
با جورابهایم از پلهها بالا رفتم (چکمههای دختر گاوچرانی دقیقاً کفشهای ماشین مسابقه نیستند)، یواشکی وارد مونوکوک بازنشسته Indycar شدم، و مهندس یک گشت سریع به من داد. فرمان روی 60 درصد نیروی واقعی تنظیم شده است، زیرا 100 درصد نیرو است (مانند ماشین واقعی) و من احتمالاً نمیتوانم فرمان را آنقدر بچرخانم تا از پیچ اول عبور کنم. یک دکمه برای رادیو، پدالهای دستی برای کلاچ زیر پدالهای دستی برای تعویض دنده وجود دارد، و اگر من تصادف کنم، سیمکارت برنامه را قطع میکند تا بازخورد مستقیم فرمان فرمان، مچ دست من را نشکند، زیرا مطمئناً میتواند این کار را انجام دهد. سرد.
کابین از راه پله ورودی فاصله می گیرد و با دیواری از صفحات پروژکتور در سطح دماغه روبرو می شود. ایندیاناپولیس موتور اسپیدوی ظاهر می شود. بلافاصله پس از بارگیری، کابین خلبان به طور فیزیکی به سمت راست و پایین می لغزد زیرا “ماشین” از “جک” می افتد. به نظر می رسد که سخت افزار Ansible در حال گسترش است همه چيزحتی فشردن دسته پنج نقطهای در حین ترمز برای شبیهسازی کاهش سرعت، بلافاصله این دانش را در ذهنم از بین برد که این واقعی نیست. در حالی که قلبم در گوشم می تپید، ماشین را به آرامی از چاله ها بیرون کشیدم و با دنده دوم در قسمت عقب در حال حرکت بودم و سعی می کردم به بدنم یادآوری کنم که نمی میرم یا بدتر از آن، تصادف می کنم که به ناچار تصادف کردم. یک ماشین 11 میلیون دلاری
در حالی که قلبم در جمجمه ام می تپد، تا آنجا که می توانستم با احتیاط رانندگی می کردم، اما همچنان هر بار که به سرعت مناسب برای مقدماتی نزدیک می شدم، خراب می شدم. همه چیز ناگهان اتفاق افتاد سریع. (قسم می خورم که حتی اگر هر یک از چهار گوشه ایندیاناپولیس موتور اسپیدوی یک شکل است، چیزی در پیچ 4 متفاوت است؛ تقریباً هر بار که من تصادف کرده ام، آنجا بوده است). در نهایت، پس از تصادف به اندازه ای که به یاد بیاورم که این واقعی نیست، من برای چند دور به سرعت 232 مایل در ساعت رسیدم و البته به یک سر خوردن رفتم.
هرگز متوجه نشدم که در حین رانندگی چقدر به الاغم به عنوان اندام حسی وابسته هستم. میتونستم عقب ماشین رو حس کنم بلند قبل از اینکه بتوانم آن را با دستانم بگیرم. مچ پاهایم را صاف کردم و پایم را در آنها نگه داشتم. احساس میکردم غیرقابل لمس هستم، اما مهمتر از آن، نمیتوانستم دقت شبیهساز را باور کنم. من میتوانستم در سطح غریزی حرکت کنم، زیرا بدنم احساس میکرد ماشین در حال لغزش است، انگار واقعی است. این چیزی بود که قبلاً هرگز در هیچ شبیه سازی احساس نکرده بودم.
(یک دور بعد دوباره تصادف کردم، اما نکته همچنان باقی است.)
از داخل اتاق کنترل
تله ماتیک دروغ نمی گوید. من خیلی خوب نیستم
بهترین دور من نزدیک به سرعت آهسته اما قابل قبول حدود 232 مایل در ساعت برای مسابقات مقدماتی 500 امسال بود. مهندس یک قرائت از ورودیهای فرمان من بر روی فرمان تاکوما ساتو که در هفتههای منتهی به 500 صدها دور در دکل دویده بود به من نشان داد. مال من مثل یک لرزه نگار بود. در حالی که من تلاش می کردم، ده ها بار در هر دور اصلاحات خشن انجام می شد. ماشین را از دیوار دور نگه دارید – و منحنی های ساتو منحنی های صافی بودند که به نظر می رسید توسط یک ماشین حساب نموداری ترسیم شده اند.
اگر من در مسابقات Indycar خوب بودم، ممکن است به من و مهندسان چیز مهمی بگوید، زیرا این سونامی تله متری دلیل واقعی ساخت یک شبیه ساز راننده در حلقه است. از آنجایی که من نبودم، این به عنوان شواهد واقعی و واقعی از دشواری رانندگی با ایندیکار سریع بود.
منبع: motor1