من هر فیلم «یک مکان ساکت» را در سینماها دیدهام، و هرگز تجربهای پرخوشکننده نیست. آخرین اسپین آف، «مکان آرام: روز اول» تفاوتی نداشت. من و بقیه حضار به طور جمعی نفس خود را حبس کردیم و موجودات بیگانه وحشتناکی را تماشا کردیم که با شنوایی شدید به شدت روی زمین فرود آمدند. درست مثل شخصیت ها، هیچ کس جرات نمی کرد حرفش را بزند.
البته از تماشاگران تئاتر انتظار می رود که در حین اجرا سکوت کنند (همانطور که همه می دانند همیشه اینطور نیست) اما این سکوت متفاوت بود، تنش بیشتری داشت. میتوانستید احساس کنید که همه چقدر عصبی هستند، که مخصوصاً زمانی که من و شوهرم بعد از اتمام اعتبار به آنجا رفتیم، مشهود بود. در صدای خش خش بلندی می داد که در سراسر سالن طنین انداز شد و همه ما مثل آهو در چراغ های جلو یخ زدیم. شاهد این موضوع عجیب بود، تقریباً به اندازه تسکین خنده های بعدی. اما این فقط نشان دهنده سطح غوطه وری است که تماشای این فیلم ها در سینماها می تواند تجربه تماشا را به همراه داشته باشد.
«روز اول» که در منهتن میگذرد، با متنی بر روی عکس هوایی از شهر شروع میشود که به بینندگان اطلاع میدهد که سطح صدای سیب بزرگ به طور متوسط 90 دسیبل است، که معادل یک فریاد مداوم انسان است. و البته این سخنان در ادامه فیلم همچنان ما را آزار می دهد.
لوپیتا نیونگو در نقش سمیرا، یک بیمار عبوس در یک مرکز آسایشگاه در خارج از شهر بازی می کند. او در همان اوایل روشن می کند که با زمان باقی مانده خود در این زمین صلح کرده است، که رویکرد جالبی برای یک قهرمان فیلم آخرالزمان است. با این حال، پرستار روبن (الکس وولف) موفق میشود او را متقاعد کند (همراه با گربه حمایت عاطفیاش فرودو) به سفری به شهر بیاید با وعده یک تکه از نیویورک، که طبیعتاً زمانی است که همه جهنم از بین میرود.
تماشا کردن
با توجه به ماهیت شنوایی فوق بشری این هیولاها، بقا یک عمل ذاتی اجتماعی است. ما این را در دو فیلم اول «یک مکان آرام» زیاد دیدهایم، اما هرگز تا به حال ندیدهایم که این همه غریبه برای زنده ماندن با هم کار کنند. آنها خیلی سریع به نحوه عملکرد هیولاها پی می برند، که قابل توجه است، اما هنوز فکر می کنم شما هم باید این کار را انجام دهید. در چند ساعت اول پس از حمله اولیه، سمیرا با دهها نفر دیگر در سینمای صامت جمع میشود، همه هنوز از آنچه در حال رخ دادن است وحشتزده و سردرگم هستند، اما هنوز در مورد یک واقعیت مطمئن هستند: ایجاد سر و صدا همه آنها را میکشد.
اما همانطور که از آمارهای ابتدای فیلم برمی آید، گاهی سروصدا یک عمل اجتماعی است. ما این را در حالی می بینیم که هزاران بازمانده خاموش راه خود را به پناهگاه امنی می روند که برای آنها در نظر گرفته شده است، تنفس فردی آنها، گام های بلند و تلو تلو خوردن آنها به یک صدای ناخوشایند جمعی تبدیل می شود که جمعیت را به سمت دیگران می کشاند.
بخشی از جذابیت فیلم های ترسناک حس مشارکت مخاطبان است. در تماشای این وحشت وحشتناک و فرار سالم و بدون صدمه باید کاتارسیسی را تجربه کرد. دیدن مجموعه “یک مکان آرام” در سینماها، بسط نهایی این ایده است، بنابراین تا زمانی که آنها به ساختن آنها ادامه می دهند، در آخر هفته افتتاحیه الاغ من را روی صندلی می یابید – آرام مثل یک موش.
اطلاعات بیشتر از راهنمای تام
منبع: tomsguide
نظرات کاربران